OKR مخفف عبارت Objective & Key Results بوده و به معنای “اهداف و نتایج کلیدی” می باشد.
در مدل او کی آر، راهکارهایی برای تعریف و پیگیری اهداف و ارزیابی نتایج آنها معمولاً به صورت فصلی (۳ماهه) و سالانه وجود دارد.
هر شرکت و کسب و کاری برای رسیدن به نتایج مطلوب اهدافی دارد و همواره در پی ایجاد هماهنگی بین افراد سازمان خود است.
قطعا هرچه آن سازمان گستردهتر و زیر مجموعههای بیشتری وجود باشد پیچیدگی برای ایجاد هماهنگی
در بین افراد در جهت پیشبرد اهداف وجود دارد و زمان زیادی صرف می شود .
در این زمان استفاده از OKR میتواند نقش مفیدی در جهت ایجاد هماهنگی در سازمان ایفا کند.
برای اولین بار در سال ۱۹۷۰توسط اندی گراو (Andy Grove) در شرکت اینتل مطرح شد،مدیریت بر مبنای اهداف و نتایج کلیدی است.
۲۹ سال بعد در سال ۱۹۹۹ جان دوئر(John Doerr) در کمپانی بزرگ گوگل با اندکی تغییرات آن را معرفی کرد.
شرکت گوگل با استفاده از روش OKR توانست تعداد کارمندان خود را از ۴۰ نفر به ۶۰۰۰ نفر افزایش دهد
و حدود ۲۰ سال است که از این روش استفاده میکند.
ساختار OKR بسیار ساده است:
1- ابتدا باید ۳ تا ۵ هدف اصلی در سطح شرکت، تیم یا به طور شخصی مشخص کنید.
2- اهداف باید بلندپروازانه، کیفی و قابل اجرا در زمان محدود باشند.
3- برای هر هدف باید نتیجهای قابل اندازهگیری و قابل دستیابی تعریف کنید که رسیدن به آن غیرممکن نیست.
4- نتایج OKR میتواند مبتنی بر رشد، عملکرد یا تعامل باشد.
5- نتایج به صورت عدد به نمایش درمیآیند و میتوانند نشان دهند که آیا کاری انجام شده است یا خیر.
اوکی آر در واقع یک فرآیند مدیریت رهبری بسیار موفق است که هدف آن اتصال سازمان و یک معیار
برای اندازهگیری میزان دستیابی به اهداف و تبدیل معیارهای کیفی به پارامترهای کمی است.